زندگانیم و زمین زندان ماست
زندگانی درد بی درمان ماست
راندگانیم از بهشت جاودان
وین زمین زندان جاویدان ماست
گندم آدم چه با ما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبرو خانه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
جمع آب و آتشیم و خاک و باد
این بنای خانهی ویران ماست
نور را ما نی ، که اندر لانهها
روز باران هر نمیطوفان ماست
احتیاج این کاسهی دریوزگی
کوزهی آب و تغار و نان ماست
آبروی ما به صد در ریخته است
لقمه نانی که در انبان ماست
جز به اشک توبه نتوان پاک کرد
لکه ننگی که بر دامان ماست
میزبان را نیز با خود میبرد
مهلت عمری که خود مهمان ماست
خضر راه خویشتن باشای فقیر
چشم گریان چشمهی حیوان ماست
بازدید : 261
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 9:37